سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح امام جعفر صادق علیه السلام

شاعر : علیرضا خاکساری
نوع شعر : مدح
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
قالب شعر : ترکیب بند

وقتی بیانجامد به وصل یار مقصد دیدنی‌ست           در محضر محبوب دیدار مجدّد دیدنی‌ست
هر شب تمام عرشیان او را زیارت می‌کنند           هفت آسمان حور و ملک در رفت و آمد دیدنی‌ست


در جسم و جان او خدا بهتر مجسّم می‌شود           در او تجلّیِّ صفات حیِّ سرمد دیدنی‌ست

با حُسن روی یوسـفی از یوسفان فاطمه           خال سیاه ابروی خم زلف مجعد دیدنی‌ست
با مطلع الفجر رخش جبرییل حیرت می‌کند           بسکه ظهور صادق آل محمد دیدنی‌ست
هر کس که از ذُرّیۀ زهراست آقای من است           تنها به زیر پای این اولاد مسند دیدنی‌ست
با چشم دل باید مزار ساده‌اش را بنگریم           قطعا بقیع خاکی اش مانند مشهد دیدنی‌ست
فردا که ایوان و شبستان و رواقی ساختیم           طوف کبوترهای عاشق دور گنبد دیدنی‌ست

قصد زیارت می‌کنیم از دور قطعاً زائریم
از عـاشـقان بـی قـرار صادق بن بـاقـریم

خورشید دارد ارتزاق از فیض نور خانه‌اش           موسا اقامت کرده در وادی طور خانه‌اش
پیر و مراد انبیاست سرچشمۀ آب بقاست           خضر نبی نوشیده از جام طهور خانه‌اش
اهل زمین شایستۀ خدمت به او هم نیستند           بر عـهـدۀ کرّوبـیـان باشد امور خانه‌اش
از برکت اعجازش ابراهیم بیرون می‌زند           با شوق هر کس پا گذارد در تنور خانه‌اش
جای غرور افتادگی جای تجـمّل سادگی           شب تا سحر می‌بارد از سقف نمور خانه‌اش
طیّ طریقم بی گمان آغاز معراج من است           نزدیک عرشم می‌برد این راه دور خانه‌اش
بار سرم را می‌کشد بر روی شانه شب به شب           خیلی بدهکارم به دیوار صبور خانه‌اش
موسی بن جعفر نه دمش عیسی بن جعفر پرور است           دستم به دامان مسیـح نوظـهور خانه‌اش
در مشهد و در کاظمین از عمق جان سر می‌دهم           اولاد مـن قـربـان اولاد ذکـور خـانـه‌اش

آئینه دار پنج تن بر خلق عالم حاکم است
جانم فـدایـش پنجـمین جدّ امام قائم است

عرض ارادت می‌کنم اما به شکل دیگری           تقدیم حضرت می‌کنم با جان و دل شعر تری
جمع نبـوّت با امـامت می‌شـود کُـنه امام           آئین او پیغمبری سِیر و سلوکش حیدری
در«مَا رَأیتُ اَفقَه مِن جَعفَر نُعمان» ببین           حتی ندارد دشـمنش از او فـقـیه بهـتری
کار کسی جز او نباشد ابن حیّان ساختن           از غـیر آقـا بر نـمی‌آیـد زُراره پـروری
از برکت انفاس او کرسی درس خاص او           پیچـیده ست آوازۀ فـقـه و کلام جـعـفری
بر صدق گفتارم شهادت می‌دهد اِبنِ حَکَم           در گفتگوهایش نمایان است فتح خیبری
ممنون قال الباقر و مدیون قال الصادق اند           از مرجع و از سینه‌زن تا روضه‌خوان و منبری
دیدند با چشمان خود هم شافعی هم مالکی           شیعه ندارد جز امام صادق خود رهبری
باید بگردد هر که در دنیاست کاهل بر نماز           در محـشر فـردا به دنـبال شفـیع دیگری
شکر خدا دم میزنم از صاحب خود دم به دم           شکر خدا دارم به تن رخت شریف نوکری
من با ارادت گفته‌ام قدر بضاعت گفته‌ام           ابیات گنگ من کجا اشعار ناب حِمْیری؟

مولا قدمگاهش همیشه قبله گاه اولیاست
فرزند او باب الحوائج مغز بادامش رضاست

در فطرت ما ریشه دارد مهر پنهانی ما           اسباب خدمت می‌شود افکار عـرفانی ما
از « لَن تَنالوُ البِرّ حَتّی تُـنـفـِقوا» دریافـتیم           باید که الـگـومان شود احکـام قـرآنی ما
در قحطی انسان و انسان دوستی ای کاش که           چون ریزعلی باشیم و باشد فصل دهقانی ما
دل روی دل باید نهاد و شهر را آباد کرد           ویـرانی هـم میـهـنـان ماست ویـرانی ما
دفتر به پایان آمده اما حکایت باقی است           مضمون سرازیر است در ابیات پایانی ما
از پا در آورده ست داعش را نه تنها تیر و تیغ           او را زمین زد عاقبت نیروی ایمانی ما
ریز و درشت دشمن شیعه به خاک افتاده از           سیـلـیِّ سنـگـین بـرادرهـای افـغـانی مـا
جایی برای عرض اندام سنان و شمر نیست           وقـتی قـیامت می‌کند کـیـسان ایـرانی ما
بی شک شکار بعدی‌اش باشد فقط آل سعود           فتـح مـدیـنه می‌کند قـاسـم سـلـیـمـانی ما
خاکسترش بر باد داد بر دشمنانش یاد داد           شوخی ندارد با کسی تصمیم طوفانی ما
او خار چشم دشمن است فرمانده‌ای فیل افکن است           پایان گرفت از همّتش شبهای بحرانی ما
چشمش به فرمان ولی دلواپس سید علی           چـشـم امـیـد حـضرت یار خـراسـانی ما
جای شهیدان دفاع از زینـبیه خالی است           در هیئت رزمندگان در مرثـیه‌خوانی ما

سادات مجلس معذرت آقا به خاک افتاده است
در کوچه مثل مادرش زهرا به خاک افتاده است

نقد و بررسی

سید اسماعیل حِمْیری معروف به سید حِمْیری (عمان ۱۰۵ - بغداد ۱۷۹ قمری) از مشهورترین شاعران و مدافعان مذهب شیعه بود. طبع شعر وی روان بود و از وی اشعار فراوانی نقل شده است. با این وجود تنها ۲۳۰۰ قصیده از هاشمیات او جمع‌آوری شده است. نقل شده که وی در ابتدا بر مذهب خوارج بود. سپس مذهب کسانیه اختیار کرد و بعدها با عنایت امام صادق علیه السلام مستبصر شده، و به مذهب امامیه گرائید و تا پایان عمر شیعه باقی ماند.